سفارش تبلیغ
صبا ویژن
1 2 >

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0cm; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} p { margin-right:0cm; margin-left:0cm; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->

با نام رضا به سینه ها گل بزنید

وز اشک به بارگاه او پل بزنید

فرمود که هر زمان گرفتار شدید

بر دامن ما دست توسل بزنید

******************

هرجند حال و روز زمین و زمان بد است

یک تکه  از بهشت در آغوش مشهد است

حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای

آنجا برای عشق شروعی مجدد است

********************

زائر بارانی ام آقا به دادم می رسی ؟

بی پناهم خسته ام تنها به دادم می رسی ؟

گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام

ضامن چشمان آهو ها به دادم می رسی ؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

هشتمین دردانه ی زهرا به دادم می رسی ؟

 


  

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0cm; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->

شاه عباس با شک و تردید به مقام شامخ «حر» قبر آن شهید کربلا را زیارت کرد و برای اطمینان خاطر و یقین قلبی ، دستور نبش را داد و در کمال تعجب ، جسد آن بزرگوار را با لباس خون‌آلود و آثار جراحاتی بر بدنش ، بدون هیچ تغییری مشاهده کرد .
سلطان جای ضربت شمشیر و دستمالی که به دست شریف امام حسین (ع) بر روی آن بسته شده بود را دید. دستور داد تا دستمال را برای تبرک بردارند و دستمال دیگری جای آن ببندند.
با برداشتن دستمال اول ، خون تازه‌ای از زخم جاری شد و دستمال جدید جلوی خونریزی را نگرفت . تا جایی‌که حاضرین مجبور شدند ، دستمال اول را دوباره بر زخم بسته و پیکر مطهر شهید را به خاک بسپارند
.  


  

 

 

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0cm; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault {} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:612.0pt 792.0pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->

ای غائب از نظر، به خدا می سپارمت
ای نور چشم من، به خدا می سپارمت
ای نرگس بتول  ، به خدا می سپارمت
ای زاده ی رسول، به خدا می سپارمت
ای  از  تبار یاس و  یاسین و  کربلا
ای ذوالفقار حق، به خدا می سپارمت
ای تک سوار عشق، چو به هر سو می روی
بادا  تو  را  سلام  ،  به خدا می سپارمت
ای مهر ایزدی، که نباشد تو را غروب
ای شمس آل حق، به خدا می سپارمت
ما  را  به  درد و غم  تو ببین  مهدیا
ای قائم به حق ، به خدا می سپارمت
عمریست به انتظار، رفتست و مانده ایم
ای روی تو  شفا،  به خدا می سپارمت
ما  را  کجا  سزد ،  دیدار  روی  ماه
ای ماه در حجاب، به خدا می سپارمت
ما خود که آگهیم ، به بدی خو گرفته ایم
ای پاک   بی بدی،  به خدا  می سپارمت
ایام  به تیره رویی  و تیره روزی ،  گذشت  و رفت
ای حجت خدا، ای قائم به عصر، به خدا می سپارمت

 


  

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد.

احساس تو را شمار نتوانم کرد.

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یکشکر تو از هزار نتوانم کرد.


  

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد.

احساس تو را شمار نتوانم کرد.

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یکشکر تو از هزار نتوانم کرد.


  

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد.

احساس تو را شمار نتوانم کرد.

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یکشکر تو از هزار نتوانم کرد.


  

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد.

احساس تو را شمار نتوانم کرد.

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یکشکر تو از هزار نتوانم کرد.


  

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد.

احساس تو را شمار نتوانم کرد.

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یکشکر تو از هزار نتوانم کرد.


  

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد.

احساس تو را شمار نتوانم کرد.

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یکشکر تو از هزار نتوانم کرد.


  

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد.

احساس تو را شمار نتوانم کرد.

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یکشکر تو از هزار نتوانم کرد.


  
   مدیر وبلاگ
عمومی
این وب لاگ با داشتن متنهایی داباره ی شهادت و امامان و پیامبران دارد
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :7
کل بازدید : 5113
کل یاداشته ها : 20


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ