چه سال هاست که اشکی ستاره ای نشده است
به بی ستارگی من اشاره ای نشده است
چقدر بوی اذان و پرنده می دادیمش
چه شد که زخم گلومان مناره ای نشده است
همیشه فصل پریدن دو بال من بسته است
برای پر زدنم هیچ چاره ای نشده است
وسال هاست که در غربت غریب دلم
برای رفتن من استخاره ای نشده است